به گزارش خبرگزاری حوزه از تهران، ریشه نسبت دادن لقب موش کثیف به صهیونیستها به حدود ۷۰۰ سال قبل و شاید قبلتر از آن باز میگردد.
طاعون سیاه ماجرا مربوط به سده چهاردهم یعنی حدود ۷۰۰ سال پیش است. طاعون سیاه، به عنوان ویرانگرترین بیماری همهگیر شیوع پیدا کرد. همهگیری طاعون در دوره اوج خود یعنی میان سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۳ میلادی اروپا را درنوردید.
این نخستین همهگیری بزرگ در اروپا و دومین همهگیری بزرگ در جهان بود. بررسیها حاکی از آن است که یکسوم جمعیت ایران هم در آن دوره بر اثر طاعون کشته شدند.
از آنجا که یهودیان به عنوان دشمنان و موجوداتی منفور نزد مسیحیان، شناخته شده بودند، آزار و اذیت یهودیان به اتهام آلوده کردن چاههای آب به قصد از بین بردن مسیحیان و سروری یافتن بر آنها از سال ۱۳۴۸ میلادی آغاز شد.
نکته عجیب اینجاست که یهودیان پس از شکنجه، به اهداف شوم خود برای شیوع بیماری طاعون و پس از آن نابودی مسیحیان و سلطهجویی بر آنان اعتراف کردند و شواهد و قرائن حاکی از یک توطئه بینالمللی یهودی بود که از اسپانیا نشأت میگرفت.
هنگام پایان همهگیری طاعون سیاه، برای جمعیت باقیمانده، قوانین محدودکننده و سختی وضع شد. بروز نفرت جهانیان از صهیونیسم و انتساب لقب موش کثیف را می توان در برخی فیلم های اواسط قرن بیستم مشاهده کرد که مهاجران یهود با موشها یکسان شمرده میشوند.
حال که با ریشه لقب موش های کثیف به این رژیم سفاک آشنا شدید، برای درک بهتر اقداماتی که ایران اسلامی و جبهه مقاومت در جهان امروز در مقابله با این موش های کثیف رقم می زنند باید اندکی از سابقه تاریخی مبارزات اعراب با رژیم غاصب صهیونیستی را یادآوری کنیم. چندین اتحاد و ائتلاف درطول سالها علیه اشغالگران فلسطین توسط مسلمانان و اعراب تشکیل شده است.
اساسا آن چیزی که امروز در قامت مقاومت علیه رژیم میبینید پدران و نیاکانی داشته است. در جنگ ششروزه که به پیروزی مطلق اسرائیل انجامید، جبهه ائتلافی بر مبانی نژاد عرب و برای کمک به فلسطین عربی شکل گرفت.
اردن، سوریه و عراق و از همه مهمتر مصر در این جنگ حاضر بودند؛ مصری که به رهبری جمال عبدالناصر به فکر یک تمدن ناسیونالیستی عرب بود و همه این ایدهها با حمله پیشدستانه رژیم مثل حبابی ترکید.
وقتی پایان جنگ اعلام شد، او دقیقا نماد تمامقدی بود از مردی که شکستخورده است. جملهای که در ۹ ژوئن رو به دوربین گفت تا سالها تیر خلاصی بود بر هر آزاده عرب؛ «ما شکست خوردیم، من از پست ریاست استعفا میدهم!» اتحاد ضعیفشده اعراب در جنگ یومکیپور بار دیگر خودش را نشان داد.
جانشین جمال عبدالناصر، یعنی انورسادات بنابر گفته هنری کیسینجر وزیر خارجه آن روزهای آمریکا جنگ را برای چانهزنی بعدش آغاز کرد. یک گام بزرگ برای فراموشی شکست جنگ ششروزه. او وارد جنگ شد و سریعا صلح را پیشنهاد کرد، پیشنهادی که، چون ابتکار عمل را به اعراب میداد توسط آمریکا رد شد. بازگشت به مرزهای ۱۹۶۷ توسط اسرائیل نهایتا به امتیازهایی درباره بازگشت صحرای سینا به مصر تقلیل پیدا کرد.
سادات دنبال همین بود جنگ در ازای سینا، مساله حمایت از فلسطین در این جنگ هیچ اولویتی نداشت. اوج رفتار تعجببرانگیز او دقیقا در روزهایی بود که اعراب مؤثر در جریان نفتی دنیا که مهمترین و حیاتیترین سوخت جهان را در دست داشتند با رهبری عربستان تحریم نفتی را علیه آمریکا، هلند و کشورهای حامی رژیمصهیونیستی در حمایت از مصر و سوریه آغاز کردند.
جمله معروف امیر کویت که نفت عربی از خون عربی رنگینتر نیست در همان روزها گفته شد. اگر به سخنرانی جامانده از ملک فیصل پادشاه عربستان در گرماگرم تحریم نفتی نگاهی بیندازید، متوجه میشوید با چه انگیزهای این کشورها در حمایت از حافظ اسد و انورسادات- که دو بازوی اصلی جنگ یومکیپور بودند- وارد شدند.
فیصل در این رابطه گفته بود: «عربستانسعودی همواره در مقابله با خطر اسرائیل، پیشتاز کشورهای عربی بوده است و ما معتقدیم هر فرد عرب که از پشتیبانی و تایید برادران عرب خود در نبرد سرنوشتساز با اسرائیل شانه خالی کند، نمیتوان او را یک عرب نامید.»، اما انور سادات چه کرد؟ درحالیکه اعراب وارد تحریم نفتی در حمایت از او شده بودند در ۱۷ اکتبر در پارلمان مصر وقتی همه برای حمایت از او تمامقد ایستاده بودند، جملاتی گفت که مانند آبیخی روی اتحاد عربی ریخته شد.
جملههای او مثل خنجری طناب اتحاد را پاره کرد و خطاب به نمایندگان مجلس مصر گفت: «شما هم با من موافقید که ما خیلی نگرانیم؟ چه چیزهایی ارزش وقت گذاشتن را دارند و وظیفه من و شما برای صلح و ساختن مصر چیست؟»
او طرح پنجمادهای برای صلح را در این پارلمان عرضه کرد و بعد از آن بود که تحریم نفتی کمرنگ شد و عربستان به معاهده ۵۰ ساله معروف به «پترودلار» با آمریکا روی آورد. اردن به رژیمصهیونیستی نزدیک و نزدیکتر شد و رژیمصهیونیستی و مصر به توافق کمپدیوید رسیدند با هدف همان بدهوبستانی که انورسادات میخواست.
فلسطین بین رفقا و هم نژادهایی محصور شد که روزی به حمایت از او وارد جنگ شدند و حالا مرزهایشان با اجازه دشمن خونی عربی باز و بسته میشد. اتحاد عربی اینچنین نابود شد. اما اتحاد شیعی در حمایت از فلسطین با پیروزی انقلاب ۱۹۷۹ ایران جنس دیگری گرفت.
با اینکه ایران چندینبار طعم خنجر از پشت سران عربی فلسطینی را چشیده بود و حمایت از صدام توسط سازمان آزادیبخش فلسطین برای ایران در جنگ تحمیلی سخت و سنگین آمد و نفر دوم سفارت فلسطین به جرم جاسوسی دستگیر و از کشور رانده شد، اما مساله فلسطین برای شیعیان فراتر از یاسر عرفات و تشکیلات او بود.
سرریز نگاه دینی انقلاب اسلامی ایران گروههای چپگرای فلسطین را از رونق و یکهتازی انداخت و تشکیلات جهاد اسلامی و حماس در فلسطین با نگاه اسلامی به موضوع مقابله با اشغالگری روی کار آمد. کاشت این بذر مقدس حالا در روزگار پسا ۷ اکتبر ثمر داد و ائتلاف جدید شیعی در حمایت از کودکان غزه متفاوت از ائتلافهای دیگر تاریخی شد. در این ائتلاف حزبالله لبنان همه وجود خود را گذاشت.
دبیرکل فقید تا آخرین روز حیات دنیوی خود در حمایت از فلسطین کم نگذاشت. انصارالله یمن سپر دفاعی دریای سرخ را در حمایت از غزه با هزینه زیادی که برای شهرها داشت، حفظ کرد و مقاومت در عراق هر روز اهدافی را در فلسطیناشغالی مورد حمله قرار میدهد، ایران بهعنوان مرکز فرماندهی به صورت مستقیم دو مرحله در عملیات های وعده صادق ۱ و ۲ به خاک اشغالی حمله می کند و ایده موشه دایان که ما باید تصویر سگ هاری از خود نشان بدهیم تا همه از ما بترسند دربرابر منظومه فکری شهادتطلبی شیعه بیاثر شد.
ائتلاف شیعی هر رهبری را از دست داد با یادآوری زندگی امامان خود، غم از دست دادن را به حرکت پیشرو و زاینده تبدیل کرد.
همه شهدای ترورشده توسط اسرائیل درطول سالیان دراز جانشینان قویتری پیدا کردهاند و دکترین ترس در اسرائیل که با اعراب آزموده شده بود نهتنها بیاثر، بلکه به ضد خود تبدیل شد.
جبهه مقاومت بهمثابه یک تمدن بزرگ همخون شدند.
خون فرمانده عراقی و سردار ایرانی در فرودگاه بغداد به هم آمیخت. فرمانده ایرانی در ضاحیه درکنار دبیرکل فقید حزبالله شهید شد. با دیدن این توفیقات اعراب نیز باید بخوبی درک کرده باشند هر توافقی که کشورهای عربی با اسرائیل میکنند در نهایت خطری برای خود آن کشورها خواهد شد، تنها هدف رژیم صهیونیستی دستیابی به جای پای نظامی و اقتصادی در مناطق نزدیک ایران است و ما خوب این موش های کثیف را می شناسیم میدانیم چگونه فکر میکنند.
حالا جهان نظاره میکند ائتلاف شیعی مقاومت، شبیه ائتلاف پانعربی دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی نیست، ایدههای تکنیکال نظامی و جنگ روانی برای سربازانی که کشته شدن را آرزو میدانند، جواب نداده و روزگار نویی شکل گرفته است.
حرکت جمهوری اسلامی در این چهار دهه از رهبری امامین انقلاب به نحوی بوده که علی الدوام مصداق آیه شریف «مُّحَمَّد رَّسُولُ ٱللَّهِ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّاءُ عَلَی ٱلکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَینَهُم » بوده است که البته در کنار این پیروزی و عزت استغفار از این بیان داریم که اگر ذره ای از این پیروزی را به خود منتسب کنیم بلکه همانطور امام(ره ) فرمودند«خرمشهر را خدا آزاد کرد» این توفیقات نیز با مددهای الهی بوده است.
ما از واقعه کربلا و شهادت سرور و سالار شهیدان عالم، درس استقامت و ایستادگی در برابر ظلم را آموخته ایم و این باور و یقین و ایمان قلبی ماست که پیروزی با جبهه حق است و سرنوشت موشهای کثیف صهیونیست، جز نابودی، چیزی نخواهد بود.
یادداشت از امیر یعقوبی